سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مسافر

خدای تعالی می فرماید:

منم خداوند و پروردگار جهانیان. منم خداوند بس والا و بزرگ. منم خداوند تونای سنجیده کار. منم خداوند آمرزنده مهربان. منم خداوند بخشنده مهربان. منم خداوند، خداوند روز جزا. منم خداوند که بوده است و خواهد بود. منم آفریدگار خیر و شر. منم خداوند؛ آفریدگار بهشت و دوزخ. منم خداوند که آغاز هر چیز از من است و انجامش به من است. منم خداوند یگانه که همه نیازمندان قصد او می کنند. منم خداوند دانا به غیب و آشکار. منم خداوند، پادشاه پاک و سلامت بخش و مؤمن و نگهبان و توانا و جبار و متکبر. منم خداوند، آفریدگار و نگارنده صورت. نام های نیک از آن من اند. منم خداوند بس بزرگ

کهکشان

آنان که برای پاداش من کار می کنند، نباید به کار خویش اعتماد کنند که هرچند بکوشند و خویشتن را به رنج اندازند و عمر خویش را با عبادتم سپری کنند، باز هم کم کرده اند و در برابر بخشش و نعمت های بهشت و مقام های والای جوار من که می خواهند، آن گونه که شاید عبادت نکرده اند. ولی به رحمتم چشم بدوزند و به من خوش گمانی کنند و یقین برند که بدین سان رحمتم آنان را در بر می گیرد. و رضوان و آمرزشم، لباس عفو بر آنان می پوشد. من خدای بخشنده مهربانم و بدین وصف ها نامیده شده ام.

ای بندگان! همه گمراهید، مگر آن کس که راهش نمایم. پس راه را از من بجویید تا راهتان نمایم. همه ندار و نیازمندید مگر آن کس که من بی نیازش کنم. پس روزی خویش از من بخواهید تا روزی تان دهم. همه گناهکارید مگر آن کس که من گذشتش کنم، پس از من گذشت بخواهید تا گذشت کنم و چون کسی یقین برد که من می توانم بیامرزم و بدین رو آمرزش بخواهد، او را می بخشم و از چیزی بیم نمی برم.

اگر شما همگی همچون بندگان ویژه ام- پرهیزگاری کنید، همسنگ بال پشه ای بر من نمی افزایید، و اگر همگی همچون بدترین بندگانم- به بدکاری درآیید، همسنگ بال پشه ای از من نمی کاهید. و اگر همه گرد هم آیید و هرکس تا می تواند، آرزو کند و من آرزوها را برآورده کنم، در ملک و دارایی ام به چشم نمی آید و برایم کمتر است از این که یکی از شما به کنار دریا رود و سوزنی در آب کند و درآورد و اندکی آب بر سر سوزن بنشیند، زیرا من بخشنده سخاوتمند و دارای یگانه ام.

هر قضایی که خدا برای مؤمن رقم می زند، خیری در آن هست. من خداوندم که معبودی جز من نیست. هرکس به قضایم رضا نمی دهد و به تقدیرم ایمان نمی آورد، باید خدایی دیگر بجوید.

هرچه برای بنده مؤمنم پیش آورم، خیری در آن می گذارم. پس باید به قضایم رضا دهد و بر بلایم شکیبایی کند و نعمت هایم را سپاس گزارد تا نام او را ای محمد- در شمار صدّیقان برنویسم...

آسمان

 

نقل است که رسول خدا(ص) از خداوند درخواست که هنگام رستاخیز، از امتش نزد فرشتگان و پیامبران و دیگر امت ها بازخواست نکند و حساب نکشد و زشتی هایشان را آشکار نسازد و جز خدا و رسول کسی از این کار آگاه نگردد. خداوند فرمود:

ای حبیب من! من به بندگانم از تو مهربان ترم. تو خوش نمی داری که زشتی هایشان نزد کسی جز خودت آشکار گردد و من نمی خواهم تو نیز از آن آگاه گردی. پس من به تنهایی از آنان حساب می کشم، چونان که جز من کسی از گناهانشان خبر نشود.

خداوند به داود (علیه السلام) وحی فرمود:

هرکس به من پناه آورد، پناهش می دهم و هرکس از من چیزی بخواهد می دهم و هر کس دعا کند، اجابت می کنم. دعایش را به تأخیر و تعلیق می اندازم، ولی اجابتش می کنم. قضایم که روا می گردد، آن گاه می دهم آن چه خواسته اند.

 به ستمدیدگان بگو: نفرینشان بر ستمگران را هرچند اینک اجابت نمی کنم، سرانجام اجابت می کنم و این برای حکمت هایی است که بر شما پوشیده است و من احکم الحاکمین ام و آن حکمت ها عبارت از این است: یا شما نیز بر کسی ستم کرده اید و او نفرینتان کرده است، این در برابر آن. و یا برای این که شما را جایگاهی در بهشت هست که به آن نتوانید رسید مگر در برابر ستمی که به شما کرده اند.

من بندگان را به مال و جانشان می آزمایم. بسا که بنده ای را بیمار می کنم و نماز و عبادتش اندک می شود، ولی همان صدای رنجورش-چون مرا می خواند- از صدای نمازگزاران برایم دوست داشتنی تر است و بسا که یکی نماز می گذارد و نمازش را بر سرش می زنم و صدایش به من نمی رسد. می دانی چرا ای داود؟ برای این که همواره به زنان مؤمن با خیانت می نگرد و این همان کسی است که نیت دارد اگر بر مردم حاکم شود، گردن همه را به ستمگری بزند.

به عزت و جلال و شکوه و جایگاه والایم بر عرشم سوگند، به ناامیدی می رسانم امید هر کس را که به غیر من امید بندد و میان مردمان لباس خواری بر تنش می پوشانم و از بارگاه قربم می رانمش و از فضل خویش باز می دارمش. آیا در سختی ها به غیر من امید می بندید با این که گشایش سختی ها به دست من است؟! آیا از روی کفر در خانه دیگران را می کوبید با این که کلید خانه ها در دست من است و خانه ها همه بسته است و خانه من بر روی هرکس که مرا بخواند گشوده است؟!

کجاست آن کس که در گرفتاری ها به من امید بسته است و من ناامیدش کرده ام؟! کجاست کسی که در کار سختی روی به من کرده است و من رهایش کرده ام؟! من آرزوی بندگان را نزد خویش محفوظ می دارم، ولی آنان به من بسنده نمی کنند. آسمان هایم را پر کرده ام از آنان که از تسبیحم خسته نمی شوند و فرمانشان داده ام که درهای میان من و بندگان را برنبندند، ولی بندگان به وعده من دل نمی بندند. مگر نمی دانند اگر یکی را مصیبت دهم، کسی رفعش نمی تواند کرد مگر من اذن دهم؟! پس چرا از من روی گردان اند؟! من از روی بخشش خویش چیزی بدانان می دهم که از من نخواسته اند و سپس که آن را باز پس می گیرم، ازکسی دیگر میخواهند که بازش دهد واز من نمی خواهندش.

آیا می پندارند من می بخشم پیش از آن که بخواهند، ولی نمی بخشم اگر بخواهند؟! آیا من بخیلم که بندگانم بخیلم می انگارند؟! آیا جود و بخشش همه از من نیست؟! آیا گذشت و رحمت به دست من نیست؟! آیا من محلّ آرزوها نیستم؟! پس چه کس می تواند آرزوها را ناکام کند؟! آیا نمی ترسند آنان که به کسی جز من امید می بندند؟! اگر همه ساکنان آسمان ها و زمین آرزو کنند و همه آرزوهاشان را برآورم، از دارایی ام ذره ای کاسته نمی شود. چگونه از آن دارایی کاسته می شود که من سرپرست آنم؟! پس بدا به حال آنان که از رحمتم ناامیدند و بدا به حال آنان که گناهم می کنند و پروا نمی کنند.

آسمان

به عزت و جلالم سوگند، شرم دارم عذاب کنم مرد و زنی را که در مسلمانی پیر شده اند.

 

بنده ام با من به انصاف رفتار نمی کند. هرگاه مرا می خواند و چیزی می خواهد، شرم می کنم ردّش کنم، ولی او از من نافرمانی می کند و شرم نمی کند.

 

بنده ای که مرا فرمان برد، کارش به کسی دیگر وانمی گذارم، ولی آن بنده که نافرمانی ام می کند، به خودش وامی گذارم و نگران نمی شوم که کجا هلاک می شود.

 

ای آدمیزاد! با من بی انصافی می کنی. من با تو دوستی می کنم با نعمت هایی که می دهم و تو با من دشمنی می کنی با گناهانی که می کنی. من خیرم به تو می رسد و تو شرّت به من می رسد و پیوسته فرشته ای می آید و هر روز و شب از کردار زشت تو خبر می دهد. ای آدمی زاد! اگر از آن کردار زشت تو را خبر می دادند و نمی دانستی از آن کیست، بی گمان به جنگش برمی خاستی.

 

ای بنده من! هرگاه مرا بشناسی و بپرستی و به من امید بندی و شریک برایم نگیری، می آمرزم هرچه کرده ای و اگر گناهان و خطاهایت دنیا را پر کند، من نیز دنیا را پر از آمرزش و گذشت می کنم و تو را می آمرزم و از این کار باک نمی کنم.

 

اخلاص یکی از اسرار من است که در دل بنده ای می نهم که دوستش بدارم.

 

...یا داود! ذکر من برای ذاکران است و بهشتم برای فرمانبرداران است و عشقم برای مشتاقان است و من خودم برای عاشقانم.

 

ای بنده ام! به حق خودم سوگند، من تو را دوست دارم. تورا سوگند به حق خودم، مرا دوست بدار.

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/4/2ساعت 12:42 عصر توسط پلوتون نظرات ( ) | |

قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت