سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مسافر

هر چه هست حرکت دارد و حتی جمادات دارای حرکت هستند و گرچه چشم ما حرکت آن ها را نمی بیند ولی نمی توان چیزی را یافت که حرکت نداشته باشد و هر چه هست مجذوب خالق می باشد. اگر لحظه ای حرکت متوقف گردد انسان می میرد ولی بعد از مرگ هم حرکت به طرزی دیگر ادامه پیدا می کند، چون جسم آدمی می پوسد.

      امام جعفر صادق


نوشته شده در سه شنبه 89/9/2ساعت 8:34 عصر توسط پلوتون نظرات ( ) | |

در حالی که تو محتاج خدایی، خدا عاشق توست. (شیخ رجبعلی خیّاط)


نوشته شده در شنبه 89/8/22ساعت 11:46 صبح توسط پلوتون نظرات ( ) | |

وقتی دوربین های خدایی فراموش شوند، مجبوریم دست به دامان دوربین های زمینی شویم. دوربین های زمینی گاهی غافل شده و زمینه ی گناه فراهم می شود؛ در حالی که اگر دوربین های الهی در نظر گرفته شود، اصلاً ارتکاب گناه وجود ندارد.


نوشته شده در شنبه 89/8/22ساعت 11:43 صبح توسط پلوتون نظرات ( ) | |

     چشمانم را آهسته باز کردم. هوا تاریک شده بود. تپه های خاکی هم چنان با سرعت به عقب می دویدند... نه! تپه ها ایستاده بودند؛ این اتوبوس بود که با سرعت از میان تپه ها و دشت ها در جاده پیش می رفت.

     دو ساعتی می شد که در اتوبوس بودیم. مردی که در صندلی کنار من نشسته بود، در خواب بود. از او بدم می آمد. نه به این علت که می شناختمش، به خاطر این که نامحرم بود و من در کنارش معذّب بودم. با این که همیشه به سفر و جاده های طولانی علاقه ی زیادی داشتم، اما هر بار که مجبور می شدم با مرد نامحرمی سر مسیر و کرایه و... حرف بزنم، گویی اندوه و غصه ی بزرگی در دلم می نشست. این غصه ها در این چند سالی که مسافر بوده ام، گویی مرا به اندازه ی ده ها سال پیر کردند.

     حالا می فهمم فلسفه ی زن بودن زن را. شاید خدا می خواست این گونه به من ثابت کند که چرا در دینش بین زن و مرد تفاوت ها قائل شده...

     حتی اگر مسلمان نبودم، از مراوده ی با نامحرمان بیزار می شدم. این را «سفر» به من آموخت!


نوشته شده در شنبه 89/8/22ساعت 11:32 صبح توسط پلوتون نظرات ( ) | |

قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت