سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مسافر

موسی (ع) در مناجات عرض کرد: خدایا از تو می خواهم درباره من گفته نشود چیزی که در من نیست.

خطاب رسید: ای موسی! من این کار را برای خودم نکردم پس چطور برای تو چنین کنم؟!


نوشته شده در شنبه 89/7/10ساعت 8:37 عصر توسط پلوتون نظرات ( ) | |

     سالهای دفاع مقدس فقط نام زیبا و لطیف و معنوی آکنده از عطر بهشت را به مشام ما رسانده، اما آیا شنیده اید شب عملیات شبهای تاریک جبهه ها چگونه به سر می آمد، آیا میدانید عبور از خط مقدم و رسیدن به خاکریز دشمن چقدر سخت بود و آیا تا بحال از روی سیم خاردار،گودالهای پر از قیر ، میدانهای مین و تله های انفجاری عبور کرده اید؟ آیا تا کنون باران تیرهای دوشیکا و انواع مسلسل ها ف خمپاره ها و گلوله ها توپ و تانک دشمن را دیده اید ، آیا باران نارنجکهای دشمن را حس نموده اید؟ می دانید در محاصره دشمن تا دندان مسلح قرار گرفتن یعنی چه؟ گرسنگی و تشنگی کشیده اید. آیا در میان باتلاقها و نیزارها گیر افتاده اید، آیا دیده اید چندین مجروح در حال شهادت باشند و کاری از دست شما برنیاید، آیا تاکنون سلاح از دست دشمن گرفته اید تا بر علیه خودش بکار بگیرید، آیا تا کنون با دست خالی شهری را آزاد کرده ایدف هزاران اسیر عراقی در مقابل دیدگان خود مشاهده نموده اید؟ آیا تنها مانده ای و ببینی همه دوستانت شهید شده اندف آیا چند سال اسیر زندانهای غیر قابل تحمل دشمنان شده اید و خدا نکند که این کارهای سخت را تجربه کنید باید بخود آییم و این چند روز باقی مانده ازعمر خود را صرف خدمت به مردم کنیم که سفارش قران کریم و ائمه اطهار است بخدا قسم کارهای مشکل را رزمندگان ما در هشت سال دفاع مقدس کردند و اکنون برادرم و خواهرم هر کجا هستی به یاد شهیدان باش و وظیفه ات را درست انجام بده ، آری برادر و خواهر مسلمان هر سال ما و هر روزمان و وظیفه مان پاسخگویی و همبستگی ملی و مشارکت عمومی می باشد و همه در مقابل خون شهدا مدیون هستیم که از امانت الهی به خوبی مواظبت نماییم


 


ای شهیدان


ای تلاطم های ماندگار در دنیای سرد سکوت، ای جزایر شقایق در وادی گرم کوشک، ای بانیان رهایی در دشتهای سرخ عبور، ای نیزارهای بلند و سر برافراشته در لابلای شرجی هور! بخوبی واقفیم و بر گناه بی توجهی خود اعتراف می کنیم که ما بعد از شما هیچ نکردیم، نه ملتهب شدیم و نه بی قرار! دلهای لرزانمان را چون بید مجنون بدست بادهای مسموم فراموشی سپردیم و ارزشهایمان را از عرش پائین آوردیم، وصیت نامه هایتان خاک خورد و پلاکهای وجودتان زنگار زد . به بی اهمیتی اهمیت دادیم.

 

برگرفته از وبلاگnasimvasl88.parsiblog.com


نوشته شده در شنبه 89/7/3ساعت 1:14 عصر توسط پلوتون نظرات ( ) | |

خدای تعالی می فرماید:

منم خداوند و پروردگار جهانیان. منم خداوند بس والا و بزرگ. منم خداوند تونای سنجیده کار. منم خداوند آمرزنده مهربان. منم خداوند بخشنده مهربان. منم خداوند، خداوند روز جزا. منم خداوند که بوده است و خواهد بود. منم آفریدگار خیر و شر. منم خداوند؛ آفریدگار بهشت و دوزخ. منم خداوند که آغاز هر چیز از من است و انجامش به من است. منم خداوند یگانه که همه نیازمندان قصد او می کنند. منم خداوند دانا به غیب و آشکار. منم خداوند، پادشاه پاک و سلامت بخش و مؤمن و نگهبان و توانا و جبار و متکبر. منم خداوند، آفریدگار و نگارنده صورت. نام های نیک از آن من اند. منم خداوند بس بزرگ

کهکشان

آنان که برای پاداش من کار می کنند، نباید به کار خویش اعتماد کنند که هرچند بکوشند و خویشتن را به رنج اندازند و عمر خویش را با عبادتم سپری کنند، باز هم کم کرده اند و در برابر بخشش و نعمت های بهشت و مقام های والای جوار من که می خواهند، آن گونه که شاید عبادت نکرده اند. ولی به رحمتم چشم بدوزند و به من خوش گمانی کنند و یقین برند که بدین سان رحمتم آنان را در بر می گیرد. و رضوان و آمرزشم، لباس عفو بر آنان می پوشد. من خدای بخشنده مهربانم و بدین وصف ها نامیده شده ام.

ای بندگان! همه گمراهید، مگر آن کس که راهش نمایم. پس راه را از من بجویید تا راهتان نمایم. همه ندار و نیازمندید مگر آن کس که من بی نیازش کنم. پس روزی خویش از من بخواهید تا روزی تان دهم. همه گناهکارید مگر آن کس که من گذشتش کنم، پس از من گذشت بخواهید تا گذشت کنم و چون کسی یقین برد که من می توانم بیامرزم و بدین رو آمرزش بخواهد، او را می بخشم و از چیزی بیم نمی برم.

اگر شما همگی همچون بندگان ویژه ام- پرهیزگاری کنید، همسنگ بال پشه ای بر من نمی افزایید، و اگر همگی همچون بدترین بندگانم- به بدکاری درآیید، همسنگ بال پشه ای از من نمی کاهید. و اگر همه گرد هم آیید و هرکس تا می تواند، آرزو کند و من آرزوها را برآورده کنم، در ملک و دارایی ام به چشم نمی آید و برایم کمتر است از این که یکی از شما به کنار دریا رود و سوزنی در آب کند و درآورد و اندکی آب بر سر سوزن بنشیند، زیرا من بخشنده سخاوتمند و دارای یگانه ام.

هر قضایی که خدا برای مؤمن رقم می زند، خیری در آن هست. من خداوندم که معبودی جز من نیست. هرکس به قضایم رضا نمی دهد و به تقدیرم ایمان نمی آورد، باید خدایی دیگر بجوید.

هرچه برای بنده مؤمنم پیش آورم، خیری در آن می گذارم. پس باید به قضایم رضا دهد و بر بلایم شکیبایی کند و نعمت هایم را سپاس گزارد تا نام او را ای محمد- در شمار صدّیقان برنویسم...

آسمان

 

نقل است که رسول خدا(ص) از خداوند درخواست که هنگام رستاخیز، از امتش نزد فرشتگان و پیامبران و دیگر امت ها بازخواست نکند و حساب نکشد و زشتی هایشان را آشکار نسازد و جز خدا و رسول کسی از این کار آگاه نگردد. خداوند فرمود:

ای حبیب من! من به بندگانم از تو مهربان ترم. تو خوش نمی داری که زشتی هایشان نزد کسی جز خودت آشکار گردد و من نمی خواهم تو نیز از آن آگاه گردی. پس من به تنهایی از آنان حساب می کشم، چونان که جز من کسی از گناهانشان خبر نشود.

خداوند به داود (علیه السلام) وحی فرمود:

هرکس به من پناه آورد، پناهش می دهم و هرکس از من چیزی بخواهد می دهم و هر کس دعا کند، اجابت می کنم. دعایش را به تأخیر و تعلیق می اندازم، ولی اجابتش می کنم. قضایم که روا می گردد، آن گاه می دهم آن چه خواسته اند.

 به ستمدیدگان بگو: نفرینشان بر ستمگران را هرچند اینک اجابت نمی کنم، سرانجام اجابت می کنم و این برای حکمت هایی است که بر شما پوشیده است و من احکم الحاکمین ام و آن حکمت ها عبارت از این است: یا شما نیز بر کسی ستم کرده اید و او نفرینتان کرده است، این در برابر آن. و یا برای این که شما را جایگاهی در بهشت هست که به آن نتوانید رسید مگر در برابر ستمی که به شما کرده اند.

من بندگان را به مال و جانشان می آزمایم. بسا که بنده ای را بیمار می کنم و نماز و عبادتش اندک می شود، ولی همان صدای رنجورش-چون مرا می خواند- از صدای نمازگزاران برایم دوست داشتنی تر است و بسا که یکی نماز می گذارد و نمازش را بر سرش می زنم و صدایش به من نمی رسد. می دانی چرا ای داود؟ برای این که همواره به زنان مؤمن با خیانت می نگرد و این همان کسی است که نیت دارد اگر بر مردم حاکم شود، گردن همه را به ستمگری بزند.

به عزت و جلال و شکوه و جایگاه والایم بر عرشم سوگند، به ناامیدی می رسانم امید هر کس را که به غیر من امید بندد و میان مردمان لباس خواری بر تنش می پوشانم و از بارگاه قربم می رانمش و از فضل خویش باز می دارمش. آیا در سختی ها به غیر من امید می بندید با این که گشایش سختی ها به دست من است؟! آیا از روی کفر در خانه دیگران را می کوبید با این که کلید خانه ها در دست من است و خانه ها همه بسته است و خانه من بر روی هرکس که مرا بخواند گشوده است؟!

کجاست آن کس که در گرفتاری ها به من امید بسته است و من ناامیدش کرده ام؟! کجاست کسی که در کار سختی روی به من کرده است و من رهایش کرده ام؟! من آرزوی بندگان را نزد خویش محفوظ می دارم، ولی آنان به من بسنده نمی کنند. آسمان هایم را پر کرده ام از آنان که از تسبیحم خسته نمی شوند و فرمانشان داده ام که درهای میان من و بندگان را برنبندند، ولی بندگان به وعده من دل نمی بندند. مگر نمی دانند اگر یکی را مصیبت دهم، کسی رفعش نمی تواند کرد مگر من اذن دهم؟! پس چرا از من روی گردان اند؟! من از روی بخشش خویش چیزی بدانان می دهم که از من نخواسته اند و سپس که آن را باز پس می گیرم، ازکسی دیگر میخواهند که بازش دهد واز من نمی خواهندش.

آیا می پندارند من می بخشم پیش از آن که بخواهند، ولی نمی بخشم اگر بخواهند؟! آیا من بخیلم که بندگانم بخیلم می انگارند؟! آیا جود و بخشش همه از من نیست؟! آیا گذشت و رحمت به دست من نیست؟! آیا من محلّ آرزوها نیستم؟! پس چه کس می تواند آرزوها را ناکام کند؟! آیا نمی ترسند آنان که به کسی جز من امید می بندند؟! اگر همه ساکنان آسمان ها و زمین آرزو کنند و همه آرزوهاشان را برآورم، از دارایی ام ذره ای کاسته نمی شود. چگونه از آن دارایی کاسته می شود که من سرپرست آنم؟! پس بدا به حال آنان که از رحمتم ناامیدند و بدا به حال آنان که گناهم می کنند و پروا نمی کنند.

آسمان

به عزت و جلالم سوگند، شرم دارم عذاب کنم مرد و زنی را که در مسلمانی پیر شده اند.

 

بنده ام با من به انصاف رفتار نمی کند. هرگاه مرا می خواند و چیزی می خواهد، شرم می کنم ردّش کنم، ولی او از من نافرمانی می کند و شرم نمی کند.

 

بنده ای که مرا فرمان برد، کارش به کسی دیگر وانمی گذارم، ولی آن بنده که نافرمانی ام می کند، به خودش وامی گذارم و نگران نمی شوم که کجا هلاک می شود.

 

ای آدمیزاد! با من بی انصافی می کنی. من با تو دوستی می کنم با نعمت هایی که می دهم و تو با من دشمنی می کنی با گناهانی که می کنی. من خیرم به تو می رسد و تو شرّت به من می رسد و پیوسته فرشته ای می آید و هر روز و شب از کردار زشت تو خبر می دهد. ای آدمی زاد! اگر از آن کردار زشت تو را خبر می دادند و نمی دانستی از آن کیست، بی گمان به جنگش برمی خاستی.

 

ای بنده من! هرگاه مرا بشناسی و بپرستی و به من امید بندی و شریک برایم نگیری، می آمرزم هرچه کرده ای و اگر گناهان و خطاهایت دنیا را پر کند، من نیز دنیا را پر از آمرزش و گذشت می کنم و تو را می آمرزم و از این کار باک نمی کنم.

 

اخلاص یکی از اسرار من است که در دل بنده ای می نهم که دوستش بدارم.

 

...یا داود! ذکر من برای ذاکران است و بهشتم برای فرمانبرداران است و عشقم برای مشتاقان است و من خودم برای عاشقانم.

 

ای بنده ام! به حق خودم سوگند، من تو را دوست دارم. تورا سوگند به حق خودم، مرا دوست بدار.

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/4/2ساعت 12:42 عصر توسط پلوتون نظرات ( ) | |

بسم الله الرحمن الرحیم

بازخوانی حواشی مراسم 14 خرداد

     بیست و یکمین سالگرد رحلت ملکوتی حضرت امام خمینی قدس سره- به همت علاقمندان آن قائد عظیم الشأن و بسیج همه دستگاه های نظام اسلامی با شکوه تر از همیشه برگزار گردید. رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه 14 خرداد، در مرقد امام، به تبیین و تحلیل ویژگی های خط امام پرداختند و آن بزرگوار را برجسته ترین شاخص انقلاب معرفی نموده و از این رهگذر، مسیر آینده نظام اسلامی را ترسیم فرمودند.

     در این میان، دو حاشیه به وقوع پیوست که متن با عظمت این سالگرد را تحت الشعاع قرار داد: نخست برخورد فیزیکی آقایان سید حسن خمینی و محمدعلی انصاری با وزیر کشور و دیگری ممانعت از سخنرانی نوه امام توسط انبوهی از جمعیت عزادار.

     با این که اصحاب دولت تلاش نمودند با گذشت و اغماض، ماجرای ضرب و شتم وزیر کشور را با سکوت برگزار کنند ولی رسانه های اصلاح طلب و شبکه های خارجی کوشیدند حاشیه دوم را به متن تبدیل نمایند و حتی پای برخی کسان، که در حوادث 30 سال گذشته انقلاب نقش بی تفاوتی داشتند را نیز به صحنه کشانند.

     گرچه ضعف سیدحسن آقا در مدیریت سخنرانی اش به این رخداد کمک کرد ولی نکته مهمتر این است که به جای برخورد ساده انگارانه و یکسویه با معلول، به تحلیل و چرایی این اعتراض پرداخته شود و این که چرا انبوه علاقمندان شیدای امام بزرگوار به نوه ایشان اجازه ادامه سخنرانی ندادند؟ آیا تلاش های سیدحسن آقا و همراهی وی با سران فتنه برای ابطال انتخابات 40 میلیونی ریاست جمهوری دهم و عکس یادگاری گرفتن با آنان در مجالس و محافل و شتافتن به دیدار محکومان دادگاه های انقلاب اسلامی و کسانی که خود به نقششان در فتنه 1388 اعتراف کرده اند، خبط کوچکی است! و مردم فهیم ما این اشتباهات بزرگ را نادیده می گیرند؟

    آیا سکوت حسن آقا در قبال توهین صریح برخی از مطبوعات اصلاح طلب به حضرت امام و هتک عاشورای حسینی و ارزش ها و آرمان های امام و انقلاب و تخریب وجهه نظام اسلامی توسط سران فتنه و حامیانشان خطای قابل گذشتی است؟ و نباید به همراهی و سکوت ایشان اعتراض کرد؟

     آیا ضرب و شتم وزیر محترم کشور، در حال نقاهت و لگد زدن به یکی از مسئولان ستاد نمازجمعه تهران، از سوی کسی که انتساب به حضرت امام خمینی دارد و فردی روحانی است قابل توجیه است؟ و آیا بهتر نیست به جای محکومیت مردم و متهم کردن برخی از مسئولان، اندکی هم در عملکرد و رفتار نامناسب سیدحسن آقا و همفکرانش که بیت حضرت امام را به باشگاه سیاسی تبدیل کرده اند- تأمل شود تا جای مظلوم و ظالم عوض نگردد و مردم باور کنند که داوری ها عادلانه و خیرخواهانه است.

فاعتبروا یا اولی الأبصار

جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم


نوشته شده در دوشنبه 89/3/24ساعت 12:20 عصر توسط پلوتون نظرات ( ) | |

     هرچیز که به آدمی بیاموزد علم است و بعد از احکام دین برای یک مسلمان واجب تر از علم و ادب چیزی نیست.امام صادق(ع)

     از امام صادق(ع) پرسیدند: چه موقع انسان از علم غنی می شود؟ فرمودند: اگر انسان هزارها سال عمر کند و پیوسته مشغول تحصیل باشد تمام یافتنی ها را فرا نخواهد گرفت. بنابراین هرگز زمانی نمی رسد که یک نفر بتواند احساس کند از علم غنی است. فقط آن هایی احساس می کنند از علم بی نیازند که جاهل باشند.

امام صادق(ع) فرمود: «ادب عبارت از جامه ای است که بر آنچه می گویند و می نویسند می پوشانند تا در گوش و ذهن شنونده و خواننده جالب تر جلوه کند.» بالای سر امام صادق(ع) در محلی که برای تدریس نشسته بود این بیت به نظر می رسید: یتیم آن نیست که پدرش مرده، بلکه آن است که از علم و ادب بی بهره باشد.

از امام صادق(ع) پرسیدندکه بین علوم متعدد کدام یک از آن ها بر دیگری ترجیح دارد؟ فرمودند: از لحاظ کلی هیچ علمی بر علوم دیگر مرجح نیست. لیکن موارد استفاده از علوم فرق می کند و در نتیجه آدمی بایستی از بعضی علوم زودتر و بیشتر استفاده نماید و دو علم که در زندگی آدمی بیشتر مورد نیاز است علم دین و علم پزشکی است و روزی خواهد آمد که انسان از علوم دیگر که اکنون استفاده نمی شود، بهره بگیرد و محال است یک علم فایده علمی نداشته باشد.


نوشته شده در دوشنبه 89/3/17ساعت 7:35 عصر توسط پلوتون نظرات ( ) | |

<      1   2   3      
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت